همواره تفاوت بين افراد توجه ما را به خود جلب ميكند، برخي نوزادان زردي ميگيرند برخي نميگيرند، برخي بچهها غذا خوب نميخورند و برخي برعكس خيلي خوش اشتها هستند بعضي لاغر و بعضي درشت اندامند، برخي افراد شجاعند و برخي ترسو عدهاي زود عصباني ميشوند و عدهاي خيلي صبور و آرامند، برخي سخاوتمند و ولخرجند وعدهاي براي يك ريال هم حساب و كتاب دارند، بعضي قدرت حافظه بالايي دارند و گروهي هم مرتباً مطالب را فراموش ميكنند، يكي خواب سبك دارد و ديگري خواب سنگين يكي تند و تيز و پرانرژي است و ديگري كند كم انرژي عدهاي به محض خوردن يك عدد خيار دچار دل درد ميشوند و برخي هم ميتوانند نيم كيلو خيار را بدون ناراحتي ميل كنند، يك نفر با خوردن كمي دارچين دچار خارش ميشود و ديگري غذاهاي خود را پر از ادويه ميكند و مشكلي هم پيدا نميكند، برخي با خوردن يك عدد خرما بدنشان جوش ميزند و عدهاي ديگر ممكن است يك بشقاب خرما بخورند و يك عدد جوش هم در چهرشان ظاهر نشود، برخي پوست خشك و عدهاي پوست مرطوب و لطيف دارند، برخي مرتباً از اطرافيان خود اشكال ميگيرند و به مسائل جزئي فكر ميكنند، ولي عدهاي به راحتي از كنار مسائل جزئي ميگذرند، لازمه شناخت راز اين تفاوتها و نحوه اصلاح يا كنار آمدن با آنها درك درست بحث مزاج شناسي است.
الف) اركان
حكما معتقد بودند كه انسان، حيوان، گياه و ... همه از چهار عنصر يا ركن اصلي تشكيل شدهاند، يعني هر چيزي از تأثير اين چهار ركن بر روي هم و ايجاد يك كيفيت جديد ايجاد ميشود.
اين چهار ركن عبارتند از آتش، هوا، آب و خاك
1) آتش: طبيعت آتش گرم و خشك است، در گرمي آتش بحثي نيست، براي درك خشكي آن كافيست توجه كنيم كه تأثير آتش بر رطوبتها چگونه است، شما وقتي يك جسم مرطوب را حرارت ميدهيد خشك ميشود، آفتاب وقتي به زمين باران خورده ميتابد زمين را خشك ميكند، لذا ميگويند آتش گرم و خشك است.
2) هوا: طبيعت هوا گرم تر است اين هوا شامل بخارات و گازهاست مثلا شما وقتي آب را حرارت دهيد بخار ميشود، بخار آب نسبت به خود آب از سطح انرژي بالاتري برخوردار است، بناراين هوا نسبت به آب گرم تر است.
3) آب: طبيعت آن سرد و تر است، تر بودن و رطوبت آن كه واضح است و از توضيح بالا مشخص شد كه آب نسبت به هوا سردتر است.
4) خاك: طبيعت آن سرد و خشك است، براي تبديل سنگ معدن آهن به مايع، بايد با حرارت زياد آن را ذوب كنيم يعني خاك نسبت به آب سرد و خشكتر است وقتي همين خاك را حرارت ميدهيم و ذوب ميكنيم گرمتر شده و روان يعني مايع ميشود.
تذكر: توجه داشته باشيد كه در تر بودن، خاصيت سياليت و انعطاف نيز ميتواند مورد نظر باشد، آب و هوا را به شكلهاي مختلفي ميتوانيد درآوريد، هوا و آب به شكل ظرف خود در ميآيند اما خاك و آتش اين چنين نيستند، البته توضيحات فوق جهت نزديك شدن مطلب به ذهن خواننده است والا توضيحات فلسفي دارد كه خارج از بحث ما است.
ب) مزاجها
از تأثير اركان چهار گانه بر هم به ترتيب زير مزاجهاي مختلف ايجاد ميشود.
1- گرم و خشك (آتش) + گرم و تر ( هوا) = گرم ( خشكي و تري يكديگر را خنثي ميكنند).
2- گرم و خشك (آتش)+ سرد و تر (آب) = معتدل ( گرمي و سردي خشكي و تري يكديگر را خنثي ميكنند)
3- گرم تر (هوا) + سرد و تر (آب) = تر ( گرمي و سردي يكديگر را خنثي ميكنند)
4- گرم و تر (هوا)+ سرد و خشك (خاك) = معتدل
5- سرد و تر (آب)+ سرد و خشك (خاك) = سرد
6- گرم و خشك (آتش) + سرد و خشك (خاك) = خشك
تا كنون پنج مزاج گرم، سرد، خشك، تر و معتدل ايجاد شد، حال در نظر بگيريد كه هر يك از اين اركان چهارگانه بر ركن مقابل خود غلبه پيدا كند به عنوان مثال صد واحد آتش و يك واحد آب بر هم اثر گذارند، آتش غلبه كرده و اثري از آب باقي نميماند و مزاج حاصله همان طبع آتش يعني گرم و خشك خواهد بود، لذا چهار مزاج ديگر معادل طبع عناصر (اركان) چهارگانه حاصل ميشود كه عبارتند از گرم خشك ، گرم و تر، سرد و تر، سرد و خشك.
از اين چهار مزاج با پنج مزاج قبلي كه توضيح داده شد مجموعاً 9 مزاج حاصل ميشود:
1- معتدل
2- گرم 3- سرد 4- تر 5- خشك
6- گرم و خشك 7- گرم و تر 8- سرد و تر 9- سرد و خشك
براي فهم بيشتر نسبت به بحث، چهار مزاج آخر را انتخاب كرده و با اندكي مسامحه نامهاي ذيل را براي آن انتخاب ميكنيم:
1- گرم و خشك: صفرا
2- گرم و تر: دم
3- سرد وتر: بلغم
4- سرد و خشك: سودا
راجع به صفرا، دم، بلغم و سودا در بحث اخلاط بيشتر سخن خواهيم گفت:
علائم مزاجهاي مختلف
1- لمس: گرمي و سردي پوست در لمس نشانه گرمي و سردي مزاج است، نرمي پوست نشانه رطوبت و زبري و سختي پوست نشانه خشكي مزاج است، البته اينها به شرطي صحيح است كه لمس كننده معتدل باشد يا در قياس با پوست معتدل راجع به مزاج لمس شونده قضاوت كند.
2- چاقي و لاغري: لاغري نشانه خشكي و چاقي نشانه رطوبت است، درشتي اندام و گوشت فراوان در افراد دموي ( گرم و تر) ديده ميشود و چربي در بدن نشانه سردي و تري است، لذا لاغرها صفراي و يا سوداوي هستند.
3- مو: زيادي مو رشد سريع و رنگ سياه آن دليل بر گرمي مزاج است، كمي مو و رنگ روشن آن دليل بر سردي و مجعد بودن نشانه خشكي و موي صاف نشانه رطوبت است.
4- رنگ بدن: سفيدي رنگ پوست بدن دليل بر سردي مزاج و سرخي و گندمگوني آن دليل بر گرمي مزاج است، زردي نشانه گرمي، رنگ بادنجاني ( تيره بيروح و غير درخشان) دليل بر سردي و خشكي، رنگ گچي سربي نيز دليل بر سردي مزاج است.
5- وضعيت اعضاء بدن: فراخي سينه، عروق برجسته و نبض قوي و درشتي مفاصل نشانه حرارت است و خلاف اينها نشانه سردي است.
6- تأثير گرفتن از سردي و گرمي، تري و خشكي: افراد گرم مزاج تحمل گرما را ندارند و در هواي خنك راحتترند، همچنين غذاهاي گرم مثل ادويه با آنها سازگاري ندارد، ممكم است با خوردن كمي دارچين خارش بگيرند يا با خوردن چند خرما جوش بزنند، برعكس سردمزاجان به غذا و هواي گرم بيشتر علاقه دارند، مايل به شيريني و گريزان از ترشي سرديها بوده و و با خوردن ترشيها ممكن است هنگام خواب، آب از دهانشان خارج شود.
7- افعال: افراد سرد مزاج در شروع يك كار مشكل دارند و به اصطلاح دير گرم ميشوند، اما گرم مزاجان كارها را بسرعت شروع ميكنند، گرمي مزاج گاه باعث شتاب زدگي و عجول بودن ميگردد و اين افراد ممكن است ثبات رأي نداشته باشند خشمگين شدن هم از علامات گرمي مزاج است اما سرد مزاجان برعكس افرادي آرام و صبور هستند.
8- فضولات دفع شده: موادي كه به صورت عرق،ادرا، مدفوع و ... از انسان دفع ميشود، ميتواند نمايانگر حرارت و برودت مزاج باشد، اين مواد در صورتي كه پُر رنگ و داراي بوي تند باشند نشانه حرارت مزاج و در صورتي كه كم رنگ و بيبو باشند نشانه سردي مزاج ميباشد.
9- خواب و بيداري: زيادي خواب نشانه سردي و يا رطوبت است، كمخوابي معمولا ناشي از گرمي و يا خشكي مزاج است.
10- وضع روحي- عصبي: قوت، سرعت و كثرت افعال مربوط به روح و اعصاب و نشانه گرمي است، مثلا گرممزاجان پرحرف هستند و با سرعت بيشتري صحبت ميكنند در حالي كه سرد مزاجان خيلي آهسته آرام شمرده صحبت ميكنند و كم حرفترند، قدرت يادگيري و حافظه در گرمي مزاج بهتر ميشود، يبوست باعث ثبات رأي و رطوبت باعث انعطاف پذيري ميشود، سردي مايه ترس و گرمي مايه شجاعت است.
اكنون خصوصايت مزاجهاي مختلف را بررسي ميكنيم:
مزاج گرم و خشك
الف - خصوصيات جسمي: غالباً اين افراد لاغر اندام هستند، رنگ چهره و سفيدي چشم آنان به زردي ميزند، پوستي گرم و خشك دارند، گرمايي هستند تحمل فصل تابستان را ندارند، عطش زياد دهاني خشك دارند، بهترين فصل براي ايشان فصل زمستان است، كم خواب هستند، تمايل به خوردني ترشيها مثل لواشك و سركه و همچنين ميوههاي سرد مثل خيار كاهو دارند به خوردن خوراكيهاي شيرين كمتر تمايل نشان ميدهند.
ب – خصوصيات رواني: زود عصباني شده و زود هم آرام ميشوند، افرادي پرجنب و جوش، پر انرژي، باهوش و پر حرف هستند.
نكته: اگر همسر شما صفراوي مزاج است در فصل تابستان مخصوصاً هنگامي كه يك غذاي گرم هم خورده باشد ممكم است وقتي به خانه برگردد به شدت عصباني باشد، مراقب باشيد تا به شعله آتش او دامن نزنيد، بهترين كار اين است كه با يك ليوان شربت خنك يا يك بشقاب هندوانه از او استقبال نماييد، يا از كلمات محبت آميز از او استقبال كنيد، اين كار شما مانند آبي است كه روي آتش بريزيد و آتش صفرا را فرو نشانيد، همانطور كه گفته شد افراد صفراوي خيلي زود آرام شده و از عصبانيت خود پشيمان ميگردد.
مزاج گرم و تر
الف – خصوصيات جسمي: غالبا اين افراد درشت اندام بوده، داراي پوستي سرخ و سفيد و موهاي پرپشت هستند، نبض پر و قوي دارند، خواب خوبي دارند گرچه تحمل بيخوابي هم برايشان راحت است، اين افراد نه تحمل گرماي زياد را دارند و نه تحمل سرماي زياد، ولي در كل تحمل سرما برايشان راحتتر است، علاقه به شيريني ترش دارند و تقريبا همه نوع غذا را ميخورند پوست بدن ايشان گرم مرطوب و نرم است.
ب – خصوصيات رواني: انسانهايي شجاع و جسور بوده معمولا پيشرو و رهبر گروه ميباشند بطور معمول انسانهاي آرامي هستند ولي سعي كنيد از ظرفيت آنها سوء استفاده نكنيد چرا كه هنگام عصانيت ممكن است رفتارهاي مخاطره آميز داشته باشند.
مزاج سرد و تر
الف – خصوصيات جسمي: غالبا اين افراد چاق و پر چربي هستند، پوست سفيد و موهاي كم پشت دارند تشنه نميشوند و دهان مرطوب دارند خواب زيادي دارند، تمايل به مصرف گرميها مثل شيريني و ادويه دارند و تمايل به خوردن سرديها از جمله ترشي از خود نشان نميدهند فصل زمستان فصل بدي برايشان ميباشد.
ب – خصوصيات رواني: اين افراد كم انرژي و كند هستند، معمولا صبور و آرام هستند و كمتر عصباني مي شوند.
مزاج سرد و خشك
الف – خصوصيات جسمي: اين افراد اندامي لاغر دارند، خواب اين افراد كم بوده و بيني خشكي دارند، به شيريني و گرميها نسبت به سرديها تمايل بيشتري دارند، بيشتر تمايل به هواي گرم دارند و در فصل بهار راحتترند، فصل پائيز براي ايشان فصل نامطلوبي است.
ب – خصوصيات رواني: سوداوي مزاجان افرادي دقيق، منظم، دورانديش و محاسبهگر هستند.
آنچه تاكنون راجع به آن صحبت شد عبارت است از مزاج سرشتي يعني مزاجي كه از طريق ارث از پدر و مادر به فرد منتقل ميشود، هر فرد وقتي متولد ميشود داراي يك مزاج سرشتي است و همين مزاج براي او يك حالت طبيعي است بنابراين اگر كسي مزاج گرم و خشك، گرم وتر، سرد و خشك و سرد و تر دارد به اين معني نيست كه دچار بيماري ناشي از صفرا، سودا، بلغم يا دم است آن چيزي كه باعث بيماي است غلبه خلط دم، صفرا، سودا يا بلغم است كه در آينده به آن اشاره خواهيم كرد.
مبحث بسيار جالب كاربردي ديگر شناخت انواع مزاجها با يك تقسيم بندي ديگر است:
1- مزاج سني: هر سني براي خود يك مزاجي دارد، از تولد تا 15 سالگي سن دم يا بهاري ميباشد از 15 تا 35 سن صفرا، از 35 تا 60 سال سن سودا و بعد از 60 سال سن بلغم است.
تقسيم بندي فوق به اين معناست كه كودك در سن رشد گرم و مرطوب است، زيرا گرمي و رطوبت براي رشد لازم است، به تدريج كه كودك رشد ميكند اين رطوبت غريزي مصرف شده گرمي و خشكي در سن جواني غلبه ميكند اين سن، سن هيجان، شور، نشاط، انرژي، فعاليت، كار و تلاش است و اتفاقات مهم زندگي مثل تحصيلات عالي، ازدواج، انتخاب شغل و ... در اين دوره و با شور جواني همراه است، با افزايش سن اين حرارت غريزي تحليل رفته و بدن سردتر ميشود سن سودا زمان سردي و خشكي است اين سن زمان تكامل عقل و تدبير است انسان دورانديش و عاقبتنگر ميشود براي تربيت فرزندان خود و تأثير در اجتماع انتخابهاي پختهتري انجام ميدهد بعد از 60 سالگي رطوبت خارجي غالب شده و بدن سردتر ميشود انسان مرتب چرت ميزند و سست و بيحال ميگردد فراموشي به سراغ او ميآيد و آنچه آموخته بود از ياد ميبرد اين سردي و تري آن قدر زياد ميشود تا شمع وجود را خاموش نمايد و مرگ به سراغ انسان بيايد.
2- مزاج فصلي: هر فصلي مزاجي مخصوص به خود دارد بهار گرم وتر تابستان گرم و خشك پاييز سرد و خشك زمستان سرد و تر ميباشد.
همانطور كه ميبينيد ترتيب فصول سال هم مانند عمر انسان است، از گرمي به تري شروع و با سردي و تري خاتمه مييابد، گرما و رطوبت بهار باعث رشد گلها و سبزهها و شروع جديد ميشود و در تابستان با گرمي و خشكي ميوهها ميرسند پاييز سرد و خشك است برگهاي درختان زرد و خشك شده و بر زمين ميريزند و لذا در متون ديني به ما دستور دادهاند كه خود را از باد پاييز بپوشانيد كه بر شما نيز همان اثري را دارد كه بر درختان دارد، زمستان فصل سرما و رطوبت است، برف ميبارد و درختان و خيلي از حيوانات به خواب ميروند، مانند مرگ انسان و البته مرگ انسان هم نوعي خوابيدن است كه قرار است مانند درختان بهاري مجدداً از خواب بيدار شود.
3- مزاج عضوي: بر مزاج كلي كه بر بدن حاكم است هر عضوي يك مزاج مخصوص به خود دارد، مثلاً اعضاي گوشتي مثل عضلات و قلب گرم و تر هستند، اندامهاي داراي چربي مثل چربيهاي زير پوست و مغز سرد و تر هستند استخوان و مو سرد وخشك هستند.
4- مزاج جنسيتي: جنس مذكر نسبت به جنس مؤنث گرمتر است
حال اين سؤال مطرح ميشود كه شناخت پيدا كردن نسبت به مسائلي كه بيان شد چه كمكي در راه حفظ سلامتي و تشخيص و درمان بيماريها دارد.
جواب: فردي كه داراي مزاج گرم و تر است بايستي غذاهاي گرم و تر كمتري مصرف كند، مثلا مصرف گوشت زياد در اين افراد احتمال ابتلا به بيماريهاي دموي را افزايش ميدهد خصوصا اگر در فصل بهار و در سن كمتر از پانزده سال باشد، اين افراد بهترين نتيجه را از انجام حجامت ( چه به عنوان پيشگيري و چه براي درمان) ميگيرند در سن كودكي بيشتر از ديگران به انواع عفونتهاي لوزه و گوش مياني بثورات پوستي ناشي از سرخك سرخجه مخملك آبله مرغان و ... مبتلا ميشوند، سن سودا سن سلامتي اين افراد است چرا كه گرمي و تري ذاتي و سردي و خشكي ناشي از سن ايشان را به يك حالت تعادل نزديك كرده و سلامتي وشادابي را برايشان به ارمغان ميآورد، اين افراد ميتوانند تا سن كهولت به طور عادي به فعاليتهاي خود ادامه دهند.
كساني كه مزاج گرم و خشك دارند در سن جواني بسيار هيجاني و پرجنب و جوش هستند، بيماريهاي ناشي از صفرا مثل جوشهاي صفراوي پوستي يا سردرد به سراغشان ميآيد اين افراد برخلاف بقيه افراد در سن بالاي 60 سال هم انرژي خوبي دارند و نسبت به ديگران سرحالترند، همه ما پير زناني را ديدهايم كه لاغر اندام و پر انرژي و خوش صحبت هستند، تابستان فصل بدي براي اينها است در حالي كه از زمستان لذت ميبرند، از مصرف غذاهاي گرم خصوصاً در فصول گرم بايستي اجتناب ورزند، مصرف كاهو، سكنجبين، خيار و سركه براي ايشان مناسب است.
كساني كه مزاج سرد و خشك دارند در سن كودكي بسيار سالم و سرحال هستند، بدترين فصل براي ايشان پاييز است، بعد از سن 35 سالگي نيز سودا در ايشان تشديد پيدا ميكند ممكن است غلبه سودا ايشان را به وسواس و شك و بدبيني و افسردگي بكشاند، مصرف غذاهاي گرم و تر مثل آبگوشت براي ايشان بسيار مناسب است، غذاهاي سرد و خشك مثل سوسيس، كالباس، چاي و دخانيات براي ايشان مضر است، البته موارد اخير براي همه مضر است اما در اين افراد آثارشان زودتر ظاهر ميشود.
كساني كه مزاج سرد و تر دارند سن جواني و فصل تابستان راحتترين فصل زندگي آنان ميباشد، با افزايش سن و غلبه رطوبت عارضي دچار بيماريهاي بلغمي از جمله دردهاي اسكلتي و عضلاني بيماريهاي مفصلي و ويتيليگو و سفيدي زودرس مو ميشوند.
يك پزشك ميتواند بيماريهاي هر فصل و هر سن را پيش بيني كند، مثلا در فصل بهار سردردهاي ميگرني سكتههاي قلبي خونريزي مغزي، خونريزي از بيني كه ناشي از غلبه خون است بيشتر ميشود، در فصل تابستان بيماريهاي صفراوي جوشهاي پوستي سردرد، خارش پوست، اسهال و استفراغ صفراوي زياد ميشود، در فصل پاييز بيماريهاي ناشي از سودا مثل اگزما، بواسير، واريس، افسردگي، اضطراب، وسواس، بدبيني و بدنبال آن اختلافات خانوادگي و ... شايع ميشود، در فصل زمستان بيماريهاي بلغمي مثل درد و تورم مفاصل و سينوزيت و ... شايع ميشود.
زنان چون طبيعت سردتري نسبت به مردان دارند بيشتر دچار بيماريهاي سرد از جمله مولتيپل اسكروزيس ( (MSو برخي بيماريهاي مفصلي ميشوند.
ج) اخلاط
غذايي كه ما ميخوريم پس از هضم در معده و روده كوچك از طريق عروق بسيار ريز به نام مزانتريك (ماساريقا) به كبد منتقل ميشود پس از پردازش در كبد به چهار بخش عمده تقسيم ميشود، صفرا دم (خون)، بلغم و سودا به هر يك از اينها خلط گفته ميشود و منظور از اخلاط اربعه همين چهار خلط است، البته بلغم عمدتاً در معده و روده ايجاد ميشود و مقدار كمي از آن در كبد توليد ميگردد، اين بخش از طريق عروق لنفاتيك روده جذب ميشود و برخلاف بقيه غذاها وارد كبد نميشود، امروزه به اين بخش جذب شده تري گليسيريد ميگوييم كه نوعي چربي خون است.
براي فهم بيشتر اين طور در نظر بگيريد كه اگر يك مقدار خون را داخل لوله آزمايش بريزيم چهار بخش در آن ديده ميشود: بخش فوقاني آن كه در واقع كف خون است و به زردي ميزند صفرا نام دارد بخش زيرين آن كه به رنگ قرمز است دم و زير آن بلعم قرار دارد و در ته لوله يك لايه رسوب تيره رنگ داريم كه سودا ناميده ميشود.
گرچه همه اين اخلاط در خون موجودن اما خداوند متعال براي صفرا و سودا مكانهاي ذخيره ( صفرا در كيسه صفرا و سودا در طحال) آفريده است كه در آن جمع شوند و در هنگام نياز و به اندازه لازم در بدن انتشار يافته و مانع ابتلا به بيماريهاي مربوطه شوند اما دم و بلغم در بدن و در عروق خوني، لنفاوي و... در حال حركتند و جايگاه ويژهاي ندارند.
بنابراين وجود هر چهار خلط در بدن انسان ضروري است اما هر يك به اندازهاي خاص و معين پروردگار حكيم با تقدير خود براي هر يك از اينها مقدار معيني را مقدر كرده است و آنچه موجب بيماري است به هم خوردن تعادل ميان اين اخلاط و تغيير در مقدار (تغيير كمي) يا در كيفيت اخلاط ( تغيير كيفي) ميباشد.
به همين دليل در اكثر بيماريهاي اكتسابي بايد به دنبال غلبه يكي از اخلاط چهارگانه بگرديم، اين غلبه خلط را سوء مزاج مادي مينامند يعني تغيير در ماده ايجاد شده يكي از اخلاط افزايش يافته و غلبه پيدا كرده است و مزاج فرد يا عضو را از حالت تعادل خارج كرده است.
علائم غلبه اخلاط
1- غلبه خون: پري رگها و نبض، سردرد و سنگيني سر، سرخي چشمها و صورت و بدن، زياد شدن خواب و احساس كسالت و خميازه، ايجاد دمل و بثورات پوستي و خارش، شيريني دهان، خونريزي لثه و بيني، خارش محل حجامت و فصد قبلي.
2- غلبه بلغم: سفيدي رنگ، نرمي وسردي پوست، كندي حواس و زياد شدن خواب، فراموشي و كندفهمي، ترشحات پشت حلق بلغمي (نزله) و سرفه زياد، ضعف هضم وآروغ ترش زدن، زياد شدن آب دهان، عدم تشنگي، ادرار سفيد و سنگيني بدن كه در اينها بيشتر از غلبه خون است.
3- غلبه صفرا: زردي رنگ چشم و پوست، تلخي دهان، خشكي دهان و بيني و عطش زياد، كاهش تمايل به غذا، تهوع، احساس گزگز و سوزن سوزن شدن پوست بدن و نبض سريع.
4- غلبه سودا: لاغري و خشكي و سفتي پوست، پرمويي پوست، موي درشت و سياه همراه با دونيم شدن موها، سياه شدن رنگ پوست بخوصوص زير چشم، فكر و خيال زياد، خواب سبك و كم و پريدنهاي مكرر از خواب، سوزش سردل و اشتهاي كاذب با وجود گرسنگي شديد ( با خوردن چند لقمه به سرعت سير ميشود).